بزرگ شدیم و فهمیدیم كه دارو آبمیوه نبود!
بزرگ شدیم و فهمیدیم بابابزرگ دیگر هیچگاه باز نخواهد گشت، آنطور كه مادر گفته بود!
بزرگ شدیم و فهمیدیم چیزهایی ترسناك تر از تاریكی هم هست...
...
بزرگ شدیم...
به اندازه ای كه فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود!
و پشت هر قدرت پدر یك بیماری نهفته...
بزرگ شدیم و یافتیم كه مشكلاتمون دیگر در حد یك شكلات، یك لباس یا كیف نیست...
و این كه دیگر دستهایمان را برای عبور از جاده نخواهند گرفت و یا حتی برای عبور از پیج و خم های زندگی!!!
بزرگ شدیم و فهمیدیم كه این تنها ما نبودیم كه بزرگ شدیم، بلكه والدین ماهم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده كه بروند!
و یا هم اكنون رفته اند...
خیلی بزرگ شدیم وقتی فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود
غضبش عشق بود
و تنبیه اش عشق...
خیلی بزرگ شدیم وقتی فهمیدیم پشت لبخند پدر خمیدگی قامت اوست!
عجیب دنیایی ست
و عجیب تر از دنیا چیست و چه كوتاه ست عمر
معذرت میخواهم فیثاغورس!
پدر سخت ترین معادلات ست!
معذرت میخواهم نیوتن!
راز جاذبه، مادر است!
معذرت میخواهم أدیسون!
اولین چراغهای زندگی ما، پدرو مادر هستند...